خبرگزاریر مرگ اندیشی،ياد مرگ كردن، يا آماده شدن براى مرگ[1] از جمله بهترين راههاى تربيت انسان و مبارزه با گناه است.[2] تحقق این مسأله در كوتاه كردن دامنه آرزوها و ارتقای بصيرت انسان ها نقش به سزایی ایفا می کند،[3] لیکن شالوده های بی بدیل مرگ اندیشی و «یاد مرگ» را می توان به دفعات در نهضت حسینی به وضوح مشاهده نمود، از این رو در این نگاشته با بهره گیری از آراء و اندیشه های والای حضرت آیت الله مکارم شیرازی مهم ترین شاخصه های مرگ اندیشی در نهضت حسینی به مخاطبان گرامی ارائه می گردد که عبارتند از:
آخرت گرایی شاخصۀ بنیادین در مرگ اندیشی
از جمله شاخصه های مهم و بنیادین اصل مرگ اندیشی «ياد مرگ»این است که صاحبان این صفت پيوسته به ياد جهان ديگر اند، افق ديد آنها در زندگى چند روزه اين دنيا، و لذّات آن محدود نمى شود. و آنها در ماوراى اين زندگى زودگذر، سراى جاويدان با نعمت هاى بى پايانش را مشاهده می کنند، و همواره براى آن تلاش و كوشش مى كنند.[4]
در تشریح پیوند ناگسستنی آخرت گرایی و مرگ اندیشی میتوان به پرسش یکی از یاران آن حضرت به نام حنظله از امام حسین (علیه السلام) اشاره نمود که پرسید: «آيا من به سوى آخرت نشتابم و به برادرانم ملحق نشوم؟».امام عليه السلام فرمود: «رُحْ إلَى خَيْرٍ مِنَ الدُّنْيا وَما فيها وَإلى مُلْكٍ لايَبْلى؛ بشتاب به عالَمى بهتر از دنيا و آنچه در آن است و به سوى سلطنتى كه كهنه نگردد».[5]
هم چنین به تعبير «نفس المهموم» امام حسین(علیه السلام) پس از شهادت حضرت علی اصغر(علیه السلام) فرمود؛«يا نَفْسُ اصْبِري فيما أَصابَكِ، الهي تَرى ما حَلَّ بِنا في الْعاجِلِ فَاجْعَلْ ذلِكَ ذَخيرَةً لَنا في الْاجِلِ؛؛ اى نفس! در برابر اين همه مصيبت شكيبا باش! خدايا! تو مىبينى كه در اين دنياى فانى چه مصائبى براى ما رخ داده، پس آن را براى روز رستاخيزمان ذخيره ساز!».[6]،[7]
در روايت ديگرى نیز آمده است كه امام حسین(عليه السلام) فرمود: خدايا اگر در دنيا، پيروزى را از ما دريغ داشته اى، آن را ذخيره آخرت ما قرار ده و از گروه ستمكاران انتقام ما را بستان».[8]
مرگ اندیشی مقوّم شجاعت
بدیهی است لبخند زدن بر مرگ، برافروخته شدن چهره ها در آستانه شهادت، تنها براى كسانى ميسّر است كه شوق ديدار يار تمام وجودشان را پركرده است،[9] در احاديث مكرّر اين مسأله ذکر شده است كه آدم باهوش و سعادتمند كسى است كه بسيار ياد مرگ كند. به ياد مرگ بودن مشكلات را حل مىكند،[10]...وقتى انسان به ياد مرگ مى افتد سبك مىشود، براى اينكه عاقبت هر كس مرگ است و چيزى كه سرانجامش چنين است اصلًا غصّه ندارد.[11]
امام على بن الحسين عليه السلام در این زمینه فرمود: هنگامى كه (در روز عاشورا) كار بر امام حسين عليه السلام سخت شد، همراهان حضرت ديدند، در اين صحنه پر خطر كه هر كس رنگ از چهره اش مىپريد و لرزه بر اندامش مىافتاد، امام(علیه السلام) و ياران خاصّش، چهره هاشان درخشان و اندامشان آرام و دلهايشان هر لحظه مطمئن تر مى شد و برخى به برخى ديگر مى گفتند: به آنان بنگريد كه از مرگ باكى ندارند. در اين هنگام امام عليه السلام فرمود: «صَبْراً بَنِي الْكِرامِ، فَمَا الْمَوْتُ إِلّا قَنْطَرَةٌ تَعْبَرُ بِكُمْ عَنِ الْبُؤُسِ وَ الضَّرَّاءِ إِلَى الْجِنانِ الْواسِعَةِ وَ النَّعيمِ الدَّائِمَةِ؛ اى بزرگ زادگان! شكيبا باشيد. مرگ فقط پلى است كه شما را از سختى ها و دشوارى ها به بهشت پهناور و نعمت هاى جاودان برساند!.[12]
شهادت طلبی در پرتو مرگ اندیشی
شاخصۀ شهادت طلبی در سایۀ مرگ اندیشی آنچنان با تاروپود در نهضت امام حسین(علیه السلام) عجین شده است که باید اینگونه گفت؛ حيف از اين بدن كه در بستر بيمارى بميرد! چه زيباست كه سرانجام در راه خدا به خون آغشته گردد و در صف شهيدان جاى گيرد!،[13] از سوى ديگر این مسأله نشان مى دهد كه امام عليه السلام با افتخار به استقبال شهادت مىرود، و از هيچ چيز نمى هراسد. بر چهره مرگ، مرگى كه در راه خداست، مرگى كه الهام بخش بندگانِ دربند، در طول تاريخ خواهد بود.[14]
لذا آن حضرت فرمود: اگر بدنها براى مرگ آفريده شده، شهادت در زير ضربات شمشير در راه خدا بهتر است[15] ، ...در چنين شرايطى بر مؤمن لازم است شيفته ديدار پروردگارش (شهادت) باشد. به يقين من مرگِ (در راه حق) را جز سعادت، و زندگى در كنار ستمگران را جز ننگ و خوارى نمىبينم».[16]،[17]
در تبیین این موضوع میتوان گفت ، در تاريخ عاشورا مى خوانيم كه هرقدر حلقه دشمن تنگتر و فشار بر حسين عليه السلام و يارانش بيشتر مىشد چهره هايشان برافروخت هتر و شكوفاتر مى گشت، و حتّى پير مردان اصحابش صبح عاشورا خندان بودند. وقتى از آنها سؤال مىشد مى گفتند: براى اينكه ساعاتى ديگر شربت شهادت مى نوشيم .[18]
بنابراین در راستای تشریح پیوند کلیدی مولفۀ مرگ اندیشی و شهادت طلبی باید به این فراز نورانی از سخنان گهر بار امام حسین (علیه السلام) اشاره نمود که فرمود: .. خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى جيدِ الْفَتاةِ، وَ ما أَوْلَهَني إِلى أَسْلافي اشْتِياقُ يَعْقُوبَ إِلى يُوسُفَ...؛ ... (آگاه باشيد!) قلّاده مرگ بر گردن آدمي زاده، همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان (مرگ هميشه همراه آدمى است). اشتياق من به ديدار گذشتگانم (پدر و مادرم و جدّ و برادرم) همانند اشتياق يعقوب به ديدار يوسف است!.[19]، [20]
عزتمندی؛ حاصل تحقق مرگ اندیشی
بدیهی است یادآوری مرگ مايه حيات و عزّت و افتخار است،[21] آنها که مرگ شرافتمندانه را در زير ضربات تير و خنجر و شمشير، بر زندگى توأم با ذلّت در سايه كاخهاى پر شكوه ترجيح داده بودند، و در هيچ يك از اين كلمات كمترين ترديدى به دل راه ندادند.[22] لذا آن حضرت در فرازهایی متعدد فرمودند؛...ما هيچگاه فرمانبردارى فرومايگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجيح نخواهيم داد. بدانيد...من با همين خاندانم و آمادگى كم و ياران اندك، با شما پيكار مىكنم (وآماده شهادتم!).[23]
نفی ذلّت؛ مرهون مرگ اندیشی
بی شک مرگ اندیشی از جمله ویژگی های بارز نهضت امام حسین (ع) در نفی ذلّت به شمار می آید، لذا ویژگی ممتاز و ارزشمندی كه در نهضت امام حسين عليه السلام و ياران همراه او وجود داشت، ذلّت ناپذيرى و نستوهى آنان بود.[24]شعار «هَيْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةَ»[25]و همچنين كلام ماندگار «وَاللَّهِ لَاأُعْطِيكُمْ بِيَدِي إِعْطاءَالذَّلِيلِ، وَ لَاأَفِرُّ فَرارَ الْعَبيدِ؛ به خدا سوگند نه به شما دست ذلّت مىدهم و نه همچون بردگان فرار خواهم كرد»[26] براى هميشه بر تارك تاريخ مى درخشد!.[27]
هم چنین درتشریح مرگ اندیشی و عدم هراس از مرگ و پیوند آن با نفی ذلّت می توان به سخنان نورانی آن حضرت اشاره نمود که فرمود:«لَيْسَ شَأْنِي شَأْنُ مَنْ يَخافُ الْمَوْتَ، ما اهْوَنَ الْمَوْتِ عَلى سَبيلِ نَيْلِ الْعِزِّ وَ إِحْياءِ الْحَقِّ، لَيْسَ الْمُوتُ فِي سَبيلِ الْعِزِّ إِلّا حَياةً خالِدَةً وَ لَيْسَتِ الْحَياةُ مَعَ الذُّلِّ إِلّا الْمَوْتَ الَّذِي لا حَياةَ مَعَهُ، افَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنِي، هَيْهاتَ طاشَ سَهْمُكَ وَ خابَ ظَنُّكَ لَسْتُ اخافُ الْمَوْتَ، انَّ نَفْسِي لَأَكْبَرُ مِنْ ذلِكَ وَ هِمَّتِي لَأَعْلى مِنْ أَنْ أَحْمِلَ الضَّيْمَ خَوْفاً مِنَ الْمَوْتِ وَ هَلْ تَقْدِرُونَ عَلى اكْثَرَ مِنْ قَتْلي؟! مَرْحَباً بِالْقَتْلِ فِي سَبيلِ اللَّهِ، وَ لكِنَّكُمْ لا تَقْدِرُونَ عَلى هَدْمِ مَجْدي وَ مَحْوِ عِزِّي وَ شَرَفِي فَإِذا لا أُبالِي بِالْقَتْلِ».
«در شأن چون منى نيست كه از مرگ بهراسد! مرگ در راه رسيدن به عزّت و احياى حق، چقدر آسان است؟! آرى مرگ در راه عزّت و سربلندى جز زندگانى جاويد نيست! و زندگى ذلّتبار جز مرگ تهى از زندگى نمى باشد.[28]آيا مرا از مرگ مى ترسانى؟ هيهات! تيرت به خطا رفت و پندارت بيهوده است!من آن نيستم كه از مرگ بترسم، روحم بزرگتر و همّتم برتر از آن است كه از ترس مرگ زيربار ستم بروم![29]، آيا به بيش از كشتن من قادريد؟! خوشا به كشته شدن در راه خدا!ولى شما بر نابودى عظمت و عزّت و شرف من ناتوانيد، حال كه چنين است من از كشته شدن باكى ندارم!».[30]،[31]
مرگ اندیشی؛ مولّفهای حیاتی در احیاء دین خدا
یاد مرگ به عنوان مهم ترین ضرورت ها در احیاء دین خدا و مبارزه با ستمگران به شمار می آید، از این رو باید گفت قيام عاشورا علاوه بر آنكه به احياى دين خدا كمك كرد، و موجب رشد و شكوفايى درخت اسلام شد، باعث بيدارى امّت اسلامى گشت و روح شهادت طلبى و شجاعت را در مسلمانان دميد.[32]
به گفته شاعر:
بهر حق در خاك و خون غلتيده شد
تا بناى كفر از آن، برچيده شد
خون او تفسير اين اسرار كرد
ملّت خوابيده را بيدار كرد[33]
اضافه بر اين، قیام عاشورا نشان داد، امام با خون سرخش مكتبى را براى آزادگان جهان بنا نهاد، كه مسأله مرگ و شهادت را امرى ساده، بلكه افتخارآميز كرد.[34]
گناه زدایی شاخصۀ مرگ اندیشی
بی شک ياد مرگ بودن مى تواند ترمزى بسيار قوى باشد تا انسان گناه نكند.[35]زيرا توجه به مرگ و هوشیاری نسبت به پايان زندگى، عامل بازدارنده مهمّى در برابر گناهان و تلاشهاى بيهوده آميخته با حرص و طمع كه معمولا از فراموشى مرگ حاصل مى گردد محسوب مى شود.[36]
همچنين یاد مرگ منجر به بيدارى و آگاهى و توبه و سبب ريزش گناهان خواهد شد.[37] که نمونه عینی این مسأله را میتوان در توبۀ حربن ریاحی مورد توجه قرار داد، بنا به نقل «ابن اثير» هنگامى كه «حرّ» خدمت امام عليه السلام رسيد، عرضه داشت: من اينك براى توبه به نزدت آمده ام و تصميم دارم تا پاى مرگ از شما حمايت كنم و در پيش رويت كشته شوم.[38]
معادگرایی، تجلی بنیادین مرگ اندیشی
گفتنی است اصولًا از جمله مسائل بسيار مهمّى كه خداپرستان را از مادّى ها جدا مى سازد بينش آنان در مورد مرگ است. موحّدان مرگ را تولّدى دوباره مىدانند و آن را آغاز حياتى جديد مى شمارند و از نظر آنان مرگ جز انتقال از خانهاى به خانه ديگر نيست كه از قفس دنيا آزاد مى شوند و به جهان وسيع آخرت گام مى نهند، ولى مادّىها مرگ را پايان همه چيز مىدانند و ازاينرو حاضر نيستند خود را قربانى ارزشهاى بزرگ كنند، هيچ ايمان و عقيده اى بعد از توحيد به اندازه معاد در تكوين شخصيّت انسان دخالت ندارد و همه انبيا مبعوث شدند تا به اين دو مطلب دعوت كنند.[39]
بنابراین بايد زياد به ياد معاد باشيم و روزى از ما نگذرد كه يادى از مرگ و معاد نكنيم، لذا رَمز حماسه هاى عاشورا و شجاعت بى نظير امام حسين عليه السلام و يارانش را كه در تاريخ با خطوط زرين و درخشان ثبت شده است را بايد در همين راستا، در ايمان قوى و مستحكم آنان نسبت به مرگ اندیشی و معاد و زندگى جاويدان آخرت جستجو كرد.[40]
تحقق ولایت پذیری؛ در گرو مرگ اندیشی
تاريخ جهان را ورق بزنيد، آيا مىتوانيد جريانى شبيه جريان شب عاشورا پيدا كنيد، شبى كه پيشواى مردم و فرمانده لشكر به همه سپاهيان و افسران خود اذن ترك منطقه و نجات از مهلكه دهد، و آنها با علم و يقين به مرگ در فرداى آن شب، با افتخار و شادى اعلام وفادارى كنند و آماده باشند كه نه يك جان، بلكه اگر هزارجان داشته باشند فداى او كنند! چه حماسه باشكوه، چه صحنه عجيب و فراموش نشدنى، و چه علاقه و عشق آتشينى به شهادت در راه خدا و در ركاب يك رهبر الهى و آسمانى.[41]
غفلت زدایی حاصل مرگ اندیشی
گفتنی است ياد مرگ پرده هاى غفلت را مىدرد و از اين نظر نيز نعمتى است و هشدارى، از همه گذشته زندگى دنيا اگر ادامه يابد مسلما ملال آور و خسته كننده است، نه همچون زندگى آخرت كه سرتاسر نشاط و خوشدلى است[42] لذا باید گفت هوشيارترين مردم كسى است كه از همه بيشتر به ياد مرگ باشد و براى آن خود را مهيّا كند».[43]
امام حسين عليه السلام نیز براى بيدارى و آگاهى مردم قيام كرد،..لیکن مردم پس از شهادت حضرت ابى عبداللَّه عليه السلام و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت، و بر سر نيزه رفتن سرهاى مقدّس شهداى كربلا، از خواب غفلت بيدار شدند و قيامها يكى پس از ديگرى شكل گرفت و بنی اميّه پس از واقعه كربلا روى خوش نديدند، تا اينكه اين خونهاى پاك منتهى به سقوط بنى اميّه و ريشه كن شدن اين درخت ناپاك شد.[44]،[45]
سخن آخر
ياد مرگ انسان را تربيت مى کند. اگر مردن نبود زندگى كردن بسيار دشوار بود، بلكه یاد مرگ از نعمت هاى بزرگ خداست.[46] با مرگ اندیشی، میتوان نفْس خويش را ذليل گرداند؛«وَ ذَلّلهُ بِذِكرِ المَوتِ»؛«با ياد مرگ آن را رام و خوار كن».در اين صورت است كه ديگر حجاب هاى غفلت، غرور و مانند آن جلوى چشم و گوش و دل را نمى گيرد.[47] لذا جوشش عشق و عرفان در لحظات حسّاسى كه امام و يارانش آغوش خود را براى شهادت گشوده اند شگفت انگيز است، امام عليه السلام با صراحت خبر از شهادت و پرواز آنها به سوى بهشت مى دهد و ياران گريه شوق سر مى دهند و مسرورند. اين لحظات پرشكوه در تاريخ كربلا راه و رسم زندگى شرافتمندانه و مرگ با عزّت و عظمت را ترسيم مى كند[48].اين همان درسى است كه امام حسين عليه السّلام در ميدان نينوا در روز عاشورا به جهانيان آموخت.[49]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم: معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
[1] تفسير نمونه ؛ ج24 ؛ ص318.
[2] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص120.
[3] اخلاق در قرآن ؛ ج2 ؛ ص194.
[4] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (ع) ؛ ص213.
[5] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص465.
[6] معالى السبطين، ج 1، ص 419.
[7] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص499.
[8] ينابيع المودّة، ج 3، ص 77.
[9]عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ص 513.
[10] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى؛ص 217.
[11] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص217.
[12] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ص514.
[13] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص519.
[14] همان.
[15] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص362.
[16] بحارالانوار، ج 44، ص 381 و تاريخ طبرى، ج 4، ص 305( با مختصر تفاوت).
[17] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص 365.
[18] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ،ص 103.
[19] ملهوف( لهوف)، ص 126 و بحارالانوار، ج 46، ص 366 و 367.
[20] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 349.
[21] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ص 370.
[22] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص 425.
[23] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ص 423.
[24] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ص32.
[25] احتجاج طبرسى، ج 2، ص 99.
[26] ارشاد مفيد، ص 450.
[27] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص32.
[28] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص370.
[29] همان.
[30] احقاق الحق، ج 1، ص 601 و اعيان الشيعة، ج 1، ص 581.
[31] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ص 371.
[32] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص655.
[33] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص655.
[34] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها؛ ص: 656.
[35] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص121.
[36] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج4 ؛ ص353.
[37] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج12 ؛ ص279.
[38] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص439.
[39] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى؛ 104.
[40] پيام قرآن ؛ ج5 ؛ ص327.
[41] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص398.
[42] تفسير نمونه ؛ ج26 ؛ ص141.
[43] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج4 ؛ ص353.
[44] شهادت امام حسين عليه السلام از همان روز عاشورا اثر بيداركننده خود را گذاشت، و فرياد انتقام از يكى از زنان سربازان دشمن كه از قبيله بكر بن وائل بود سر داده شد. و با فرياد يالثارات رسول اللَّه مردم را به گرفتن انتقام از قاتلان امام حسين عليه السلام تشويق كرد و در پى آن قيامهاى متعدّدى رخ داد تا بالاخره حكومت بنى اميّه را سرنگون ساخت( سوگنامه آل محمد، ص 533).
[45] اهداف قيام حسينى ؛ ص79.
[46] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى؛ 219.
[47] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص29.
[48] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص474.
[49] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج2 ؛ ص218.